قول اول – آسمان اول
قول اول – آسمان اول
قول دوم – آسمان سوم
قول سوم – آسمان چهارم
قول چهارم – آسمان ششم
قول پنجم – آسمان هفتم
قول ششم – فوق هفت آسمان در زیر عرش ( 13)
آنچه تااینجا گفته شدبخشی از طرفه گویی های ما ورائی صحا به و تا بعین در باره بیت المعمور بود.
جمع بندی گفته های صحا به
خلا صه مطالب صحابه و تابعین در باره بیت المعمور چنین می شود :
1- بیت المعمور ، مسجدی است که آن را از بهشت به زمین آورده بو دند .
2- - وقتی که بیت المعمور رااز بهشت آوردندآن رادرجای کعبه نصب کردندتاعبادتگاه مردم باشد.
3- حضرت نوح (ع)مردم را دعوت کرد آن را زیارت کنند ولی مردم تمرّد کردند و در هنگام طوفان
بیت المعمور را از زمین به آسمان بردند تا عبادتگاه فرشتگان باشد .
4-در هر روز هفتاد هزار فرشته در بیت المعمور نماز می خو انند و تا قیامت به آن بر نمی گردند.
5- فرشته ها یی که در بیت المعمور نماز می خو انند از قبیله ابلیس هستند.
6- این هفتاد هزار فرشته از قطر ه های آبی که از با لهای جبرئیل می ریزد خلق می شوند .
7- در هر روز جدیدی هفتاد هزار فرشته جدید برای نماز خواندن در بیت المعمور خلق می شوند .
8- هر هفتاد هزار فرشته ای که در هر روزی خلق می شوند فقط یک بار در بیت المعمور نماز می خوانند وسپس تحت فرمان یکی از آنان در محلی از آسمان متوقف می شوند و تا قیامت تسبیح خدا می گو یند .
9- حضرت ابراهیم (ع)در آسمان هفتم تکیه به دیوار بیت المعمور داده است و در آنجا حضور دارد.
بیت المعمور در آسمان محاذی کعبه است و مورد احترام ملا ئکه می باشد ، هما نطور که کعبه مورد احترام مردم است.
11- محل بیت المعمور در آسمان اول یا سوم ، یا چهارم ، یا ششم ، یا هفتم، و یامافوق هفت آسمان زیرعرش خداست .
برتری بیت المعمور از کعبه
کسانی که مصداق « البیت المعمور » در سوره « والطور» را در آسمان ها جستجو کرده اند خوا سته اند بگویند: بیت المعمور ی که ما معرفی می کنیم و جای آن را در آسمان تعیین کرده ایم به سه دلیل از کعبه افضل است: دلیل اول ، محل آن در آسمان است و آسمان از زمین بر تر است .
دلیل دوم ، زائران و نماز گزاران در بیت المعمور فرشتگانند، در حالی که زائران کعبه انسانها هستندو فرشتگان موجو دات علوی و معصوم اند و مانند انسانها آلوده به گناه نمی شوند.
دلیل سوم ، تعداد زائران و نماز گزاران در بیت المعمور بسیار بیشتر از زائران کعبه هستند زیرا
در هر روز هفتاد هزار فرشته در بیت المعمور نماز می خو انند که دیگر تا قیامت نو بتشان نمیشود
به آن بر گردند. عدد هفتاد هزار را که در عدد روزهای یک سال قمری یعنی 355 ضرب کنیم
حاصل ضرب آن بیست و چهار میلیون و هشتصد و پنجاه هزار خوا هد شد ، این عدد بزرگ بیست
و چند میلیونی فقط مربوط یک سال است . و می دانیم که معمور بودن کعبه و بیت المعمور به این
است که نمازگزاران و زائران در آنها رفت و آمد کنند و هر چه تعداد زائران بیشتر باشد ، میزان
معمور بودن آنها با لا می رود و نا گفته پیداست که تعداد زائران کعبه خیلی کمتر از مقدار قریب
به بیست و پنج میلیون در یکسال است که تعداد زائران بیتالمعمور به نقل روا یات بود.
به این سه دلیل بیت المعمور از کعبه افضل است و بنا بر این باید « بیت المعمور » در سوره
« والطور» که خدا به آن قسم یاد کرده است به بیت المعمور آسمانی که عبادتگاه فرشتگان است
تفسیر شود ، نه به کعبه زمینی که عبادتگاه مردم خاکی و احیا ناً آ لوده به گناه است .
ابتکار ابوهریره !
ابوهریره برای اینکه تعداد فرشتگانی که در هر روز در بیت المعمورنماز می خوانند هرگز کمتر از هفتاد هزار نشود ، قصه آب تنی کردن جبرئیل را مطرح کرده وگفته است : یکی از وظایف جبرئیل این است که روزی یکبار در نهر حیوان در آسمان چهارم آب تنی کند واز آب بیرون آید و بالهای خودرا تکان دهد تا هفتاد هزار قطره آب نه کمتر ونه بیشتر از بالهایش بریزد واز هر قطره یک فرشته خلق شود واین هفتاد هزار فرشته در بیت المعمور یک بار نماز بخوانند وبیرون بروند ودیگر به آن باز نگردند وروزهای دیگر باز همین کار جبرئیل وفرشته های خلق الساعه تکرار گردد واین عمل تا روز قیامت ادامه ادامه یابد .
با این ابتکار ابوهریره دیگر احتمال کم شدن تعداد فرشته هایی که باید هر روز در بیت المعمور نماز بخوانند وجود نخواهد داشت واز این بابت نگرانی وجود ندارد !
طُرفه گویی وسخنان ماورایی
می بینیم که صحابه وتابعین چگونه در تفسیر « البیت المعمور» به طرفه گویی وسخنان ماورایی پرداخته اند وهر کس هر جه دلش خواسته است به زبان آورده واجتهاد خودرا ویا بهتر بگوئیم : خواسته نفس خود را گفته است وکسی هم گفته های آنان را نقد نکرده است .
طبیعی است در عصری که ابوهریره و همفکران او مورد احترام و حمایت حکومت بنی امیّه هستند وگفته های آنان بر جامعه اسلامی حاکم است هنگامی که ابوهریره در باره بیت المعمور طبق هوای نفس خود سخنی می گوید ،دیگران می پذیرند ویا ناچارند بپذیرند . آنگاه نظرها وگفته هایابوهریره ها از عصر صحابه به عصر تابعین منتقل می شود . وبه عنوان نظرها وگفته های صحیح تلقی به قبول می گردد وبه نسلهای بعد می رسد ورفنهرفته در محیطهای تفسیر قرآن همه جا زبان به زبان وکتاب به کتاب نقل ومنتشر می شود به طوری که همه گمان میکنند سخن صحیح وحرف آخر همان است که ابوهریره ها گفته اند .
تا آنجا که در نیمه دوم قرن سوم هجری وقتی که نوبت به ابن جریر طبری ، مفسِّرمعروف می رسد بااینکه او عالم صاحب نظری است جرأت نمی کند درباره آنچه صحابه وتابعین در مورد بیت المعمور گفته اند نقدی بنویسد وازاینرو در تفسیر « والطور» به همان نقلهایی که از صحابه وتابعین ر باره بیت المعمور رسیده است ! اکتفاء می کند وفقط هنگام نقل سخنان آنان در باره معنای « بیت المعمور» تردیدی را که خود در باره صحت گفته های آنان دارد با عبارت « فیما ذُکر » اظهار می کند و می گذرد .
چون اگر همین طبری فرضاً بخواهد حدیث ابوهریره را که به پیغمبر نسبت داده است نقد و رد کند او را متهم می کنند که به حدیث رسول الله (ص) طعن رده است ، وتحمل این اتهام برای وی آسان نیست .
نقل کرده اند : محدِّثی در حضور هارون الرشید حدیثی را به رسول خدا نسیت داد که در آن آمده بود : « آدم وموسی باهم محاجّه کردند » . یکی از بزرگان قریش که حاضر بود گفت : موسی در کجا با آدم ملاقات کرد ؟ هارون به غضب آمد وگفت : این زندیق به حدیث پیغمبر ( ص) طعن می زند ، شمشیر و سفره چرمی بیاورید وگردن اورا بزنید ، آن محدث باالتماس والحاح زیاد هارون را از فکرکشتن آن بزرگ قرشی منصرف کرد .( 14 )
می بینیم که افکار ابوهریره ها در قالب حدثهای منسوب به رسول الله (ص) تا چه حد اندازه بر فضا وجوّ اسلامی حاکم شده بود که حتی شخصیت اجتماعی وبزرگی آن بزرگِ قرشی مانع از این نمی شود که هارون دستور قتل اورا بدهد ! دستور قتل در مقابل این سئوال منطقی وی که موسی در کجا با آدم ملاقات ؟
سرایت این افکار به محیط شیعه
افکار ابوهریره ها در قلب حدیث چنان در محیط های علمی جامعه اسلامی مسلط گشته بود که مفسر بزرگ شیعه مرحوم طبرسی هنگام نوشتن تفسیر سوره « والطور » وقتی که به منابع عامه مراجعه می کند تحت تأثیر روایات وارد شده از صحابه وتابعین در باره معنای « البیت المعموره» آن را به معتای همان بیت آسمانی که صحابه وتابعین گفته اند : مقابل کعبه قرار دارد تفسیر می کند ، وحتی حدیث ابوهریره را که در این باره از او نقل شده در مجمع البیان ذکرمی نماید (15) بدون اینکه آن را نقد کند یا تعلیقه ای برای آن بنویسد واین موجب تعجب و تأسف است. اگر چه با توجه به سلطه این افکار واخبار بر محیط تفسیر ، این تعجب زائل می شود ولی تأسف باقی می ماند .
هیچیک از این نقلها ییکه درتفسیر « البیت المعموره » از منابع عامه آوردیم ازنظر سند اعتبار ندارد ونمی توان به مضمون آنها معتقد شد ، اگر چه بعضی از آنها را به رسول خدا (ص) و حضرت علی ( ع) نیز نسبت داده اند ، ولی اینها چون سند صحیح ندارند ، در حد حجیت نیستند ونباید آنها را به عنوان نقلهای قابل اعتماد تلقی کرد واحتیاط دینی اقتضاء دارد که این نقلها را به عنوان نقلهای مشکوک به شمار آوریم . وروی این معنا نمی توان به استناد این روایات معتقد شد که « البیت المعموره » واقع در سوره « و الطور » به همان معنایی است که ابو هریره ها گفته اند ! این مطالب به ظن قوّی ساخته ی فکر وخیال بعضی از صحابه وتابعین بی احتیاط است .
گروهی از صحابه و تابعین بی احتیاط طبق سلیقه های شخصی خود هر چه خواسته اند در باره کیفیت نزول وحی و تفسیر آیات قرآن و سایر امور مربوط به قرآن گفته اند و گاهی به تالی فاسد های سخنان خود نیند یشیده اند . مثلاً از سهل بن سعد صحابی نقل کرده اند که گفته است :
« انزلت........اللیل و النهار »(17)
یعنی آیه یاد شده که می گوید : « در شبهای ماه رمضان بخورید و بیا شامید تا وقتی که خیط سیاه شناخته شود نازل شد ولی کلمه « من الفجر» در دنباله آن نبود . پس مدتی بعضی از مردم
وقتی که می خواستند بدانند در شب ماه رمضان تا کی می توانند غذا بخورند یک ریسمان سفید و
یک ریسمان سیاه به پای خود می بستند و مشغول خوردن می شدند و به دو ریسمان نگاه می کردندتا ببینند کی با روشن شدن هوا ریسمان سفید از ریسمان سیاه شناخته می شود تا دیگر
غذا نخورند – آنان نمی دانستند که مقصود از خیط ابیض سفید ه فجر صادق است – پس خدا بعداً
کلمه « من الفجر » را نازل کرد تا معلوم کند که مقصود از خیط ابیض ، فجر صادق است .
کسانی که این افسانه را ساخته اند توجه نکرده اند که گفته اند آنان مستلزم این است که نعوذ بالله خدا نمی داند وحی را باید چگونه و با چه کیفیت و کمیتی بفرستد و پس از آنکه بعضی از مسلمان تا مدتی کار اشتباهی انجام می دهند خدا تازه متوجه می شود که آیه مزبور کلمه « من الفجر » را
کمبود دارد و این کلمه را جدا گانه نازل می کند تا رفع کمبود بشود .
می بینیم که این افراد در جهل و خود سری تا کجا پیش رفته و چگونه با وحی الهی بازی کرده اند و هر چه هوای نفس آنان اقتضا ء نموده است گفته اند و به خدا و رسول نسبت داده اند .
همین گونه افراد بو ده اند که کلمه « البیت المعمور » را به معنای ساختمانی در آسمان با آن
تفصیلا تی که قبلاً گذشت تفسیر و مطرح کرده اند تا بگو یند :
بیت المعمور در آسمان با نماز خواندن این فرشتگان با این کمیت بسیار با لا معمور می شود ،در حالی که معمور شدن کعبه با زیارت انسا نها با کمیت بسیار کمتر انجام می گردد.